جدول جو
جدول جو

معنی چکش خواره - جستجوی لغت در جدول جو

چکش خواره
رجوع به چکش خور شود
لغت نامه دهخدا
چکش خواره
چکش پذیر، قابلیت تخته شدن و گرفته شدن
تصویری از چکش خواره
تصویر چکش خواره
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چکش خور
تصویر چکش خور
فلزی که قابل کوبیدن و چکش زدن باشد، فلزی که بتوان آن را با چکش زدن به صورت ورق یا تخته درآورد
فرهنگ فارسی عمید
(خوا / خا رَ / رِ)
چوبخوار. چوب خوارک. سرفه. (زمخشری). ارضه. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) (دستور اللغه). موریانه. اورنگ (در تداول مردم قزوین). رجوع به موریانه شود
لغت نامه دهخدا
(چَکْ کُ خوَا/ خا رَ / رِ)
رجوع به چکش خوری شود
لغت نامه دهخدا
(تَ خوا / خا رَ / رِ)
رجوع به آتش خوار شود
لغت نامه دهخدا
(اِ پَ)
پرخور. بسیار خور و خورنده. (ناظم الاطباء). مبطان. بطن. شکم بنده. شکم خوار. شکم پرست. شکم پرور. پرخوار. (یادداشت مؤلف) :
ای کریمی که همه وقت ز خوان کرمت
معده آز شکم خواره بلایی دارد.
سلمان ساوجی (از انجمن آرا).
، گرسنه. (ناظم الاطباء). و رجوع به شکم خوار شود
لغت نامه دهخدا
(چَکْ کُ خوَر / خُر)
خایسک پذیری. قابلیت ورقه شدن فلز. و رجوع به چکش خور و چکش خوردن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شکم خواره
تصویر شکم خواره
بسیار خور پر خور، گرسنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکش خوری
تصویر چکش خوری
قابلیت ورقه شدن فلز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکش خور
تصویر چکش خور
قابلیت تخته شدن و کوفته شدن، فلزات چکش پذیر
فرهنگ لغت هوشیار